۱۳۹۲/۰۶/۰۶

فنگ شوی و قورباغه دوست داشتنی

امروز که خیلی خوب بود. شب قبل یکی از مشترین دستمزدم را به حسابم واریز کرد و من هم پول بانو را برگرداندمو رفت یک لنز خوب گرفت بریا دوربینش.
کارها دارد طبق روال خودش پیش می‌رود وقتی در دفتر هستم اول از همه یک لیست از کارهاییی که باید انجام شود و تهیه می کنم و شروع می‌کنم به انجام دادن. لذت خاصی دارد و وقتی یکی زا کار های نوشته شده را تیک می‌زنم.
بانو خیلی خوشحال است . من همه خوشحالی اش را می بینم خوشحال تر می شوم.
امشب را من آشپزی کردم ، نگذاشتم برود توی آشپزخانه و الان هم دارد سریال مورد اعلاقه اش را می‌بیند.
آلبوم لعنت به من از  مایزیار فلاحی  را در فروشگاه دیدم. اما نخریدم ! دانلود کردم. نمیدانم این کارم چقدر به آقا فلاحی ضربه زده و پیکر موسیقی کشور را مجروح ساخته است ، کلا ببخشید !
امروز خیلی انرژی داشتم. فردا باید بروم درخوسات کرات ملی بدهم و البته خودم را هم بیمه کنم تا باز در یک گرهمایی خانوادگی همه نگویید  خیلی داری اشتباه میکنی و بلا، بلا، بلا ...
+چند تا عکس خوب گرفتم . 

هیچ نظری موجود نیست: